آخرین مطالب

آپاری‌گراها

آپاری‌گراها بابا هميشه موقع احوال‌پرسی می‌گويد: «روبه‌راهی؟ ميزونی؟» می‌خندم و می‌گويم: «بله باباجون ميزونم.» اما گاهی وقت‌ها آدم بی‌حوصله است. حتی حوصله‌ی‌ خودش را هم ندارد. وقتی توی خانه‌ای،

آوازِ صلح با یوگا

آواز صلح با یوگا اين‌روزها كه از قوانين جهان‌شمول يوگا حرف می‌زنم، اين‌روزها كه از عشق، راستی و صلح می‌گويم، تشويش‌آورترين اتفاق‌ها دارد در جهان رخ می‌دهد. غيظی ديوانه‌وار

تمرکز

تمرکز دوسال پیش در دروه‌ی شیوع ویروس کرونا، شوربختانه از حضور در کلاس‌های یوگا دور ماندم. آن روزها به تازگی پیج اینستاگرام ساتیایوگا_توازنی را ساخته بودم. دغدغه‌مند آموزش یوگا

قصه‌ی ما. من، مراقبه و نوشتن

قصه‌ی ما من، مراقبه و نوشتن نوزده ساله بودم كه برای نخستين‌بار به مراقبه نشستم. توی سالن باشگاه يوگا، روی مت يوگا، چهارزانو نشسته بودم. مربی‌ام می‌گفت: «ستون فقراتت

مرا به ره آر؛

مرا به ره آر؛ وقتی مويه‌كنان گفت: «مرا به ره آر؛ من نيازمند رهايی‌ام»، دو شاهراه پيش روی‌ام داشتم؛ نوشتن و يوگا. و من نوشتن را برگزيدم. بی‌درنگ لپ‌تاپ

بیا به خاطر یوگا، یوگا کنیم؛

دعوتِ روز بيا به خاطر يوگا، يوگا كنيم؛ اگر تنها كلمه‌ی «يوگا» را در گوگل سرچ كنيد، احتمالن بايد چندين ساعت زمان صرف كنيد تا مقالاتی كه از مفهوم