اندازه نگه دار که اندازه نکوست

🌱 حكايت مرد فقير و ترازو

مرد فقيری بود كه همسرش كره می‌ساخت. آن زن كره‌ها را به صورت دايره‌های يک كيلويی درست می‌كرد. مرد آن را به يكی از بقال‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مايحتاج خانه را می‌خريد. روزی مرد بقال به اندازه‌ی كره‌ها شک كرد و تصميم گرفت آنها را وزن كند. هنگامی كه آنها را وزن كرد، اندازه‌ی هر كره ۹۰۰ گرم بود. او عصبانی شد و روز بعد به مرد فقير گفت: ديگر از تو كره نمی‌خرم. تو كره را به عنوان یک كيلو به من می‌فروختی در حالی‌ كه وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقير ناراحت شد. سرش را پايين انداخت و گفت: ما ترازويی نداريم. يک كيلو شكر از شما خريديم و آن را به عنوان وزنه قرار داديم. يقين داشته باش كه به اندازه‌ی خودت برای تو اندازه می‌گيريم.

🌱 ما سازنده‌ی دنيای پيرامون خود هستيم.

ارزش‌های ما درونمايه‌ی دنيايی است كه برای خود می‌سازيم. آيا هنگام برگزيدن ارزش‌ها، حواس‌مان به شاهين ترازوی زندگی هست؟ معيار سنجش آرمان‌هايمان چيست؟ بنای زندگی ما بر چه اساسی است؟
اگر معيار سنجش هر يک از ارزش‌ها، از برابری با قوانين جهان شمول هستی بهره‌مند شود، كيفيت زندگی شخصی و اجتماعی ما به تعادل خواهد رسيد. با خارج شدن از حد تعادل ابتدا به خود و سپس به افراد نزديک خانواده و اجتماع آسيب خواهيم زد.
به نشانه‌های اعتدال در جهان هستی بنگريم. «اعتدال بهاری و پاييزی. گرما و سرما. شب و روز و…»
تناسب و توازن از وي‍ژگی‌های نظام آفرينش است. انسان نيز همواره در پیِ يک زندگی عدالت‌محور است. زندگی در كنار انسانهای عادل، چه در اجتماع كوچک خانواده و چه در جوامع گسترده‌تر برابر با دريافت احساس امنيت و آرامش است.
«حضرت علی (ع) می‌فرمايند: بر تو باد به ميانه‌روی در كارها، هركس از ميانه‌روی، روی گرداند ستم می‌کند و هركس به آن چنگ زند عدالت ورزد.»
اعتدال يعنی ميانه‌روی در كميت و كيفيت. يعنی حالت و رفتاری كه به دور از هرگونه افراط و تفريط است. در احاديث اسلامی مفهوم اعتدال در كليدواژه‌ای به نام «حق» قرار گرفته است و هرگونه خروج از آن نوعی ستم محسوب می‌شود.

🌱 انسانِ متعادل

آيا تعادل تنها در آدم‌های شاد معنا می‌شود؟ يعنی اگر روزی غمگين بوديم از اعتدال فاصله گرفته‌ايم؟ اگر بترسيم يا عصبانی شويم نامتعادل شده ايم؟ اگر قرار بود با تجربه‌ی هريک از احساسات از تعادل خارج شويم، پس چرا آنها در وجودمان نهادينه شده‌اند؟
ارزش‌های انسانی و اخلاقی مانند: عدالت، صداقت، امتناع از خشونت، صبر، محبت، همدلی، قدردانی، بخشش و… از اهميت ویژه‌ای برخوردار هستند چرا كه افكار، احساسات، گفتار و اعمال ما را رهبری می‌كنند. بی‌ترديد انسانی كه مطابق با ارزش‌ها و باورهايش زندگی می‌كند بيشترين احساس رضايت و خوشبختی را دارد. از سوی ديگر، احساسات و تمايلات ما، چه آنها كه «خوب» می‌ناميم و چه آنها كه «بد» می‌خوانيم، برای هدايت ما وجود دارند. هنگامی كه بتوانيم از دو نيمه‌ی وجود به يک ميزان بهره‌مند شويم، تعادل برقرار خواهد شد. انسان كامل، يک انسان متعادل است كه بارور همه‌ی صفت‌های نيک و بد، و تمامی احساسات در درون خود است. تصور كنيم ترازويی داريم كه در يک كفه‌ی آن شادی و در كفه‌ی ديگر غم است. لازم است در هردو كفه‌ی ترازو به يک ميزان از غم و شادی قرار داده شود تا شاهين ترازوی ما به تعادل برسد. در برابر احساسی مانند خشم می‌توان به منظور حفظ تعادل، در كفه‌ی ديگر سنگ ترازويی به نام «كنترل خشم» قرار داد. كنترل احساسات به معنای انكار آنها نيست. بلكه به اين معناست كه بتوانيم هوشمندانه و به موقع از وجود آنها بهره‌مند شويم. برگزيدن و حفظ ارزش‌های انسانی، اخلاقی و اجتماعی نيز در اكثر مواقع نيازمند حضور يک راهنما است. در اين گذر يوگا دوست و راهنمای ما خواهد بود. يوگا، اعتدال در زندگی فردی را نياما، و ميانه‌روی در روابط بين فردی و اجتماعی را ياما می‌نامد.
تعاليم ياما كه به مفهوم قوانين زندگي، پرهيزكاری و رعايت احكام اجتماعی است، در ۵ اصل مهم خلاصه می‌شود: «كنترل خشم و عدم آزار رساندن به خود و ديگران. صداقت. تسلط بر ميل طمع ورزی، كنترل آگاهانه‌ی غرايز انسانی و رهايی از وابستگی‌ها و قيد و بندها.»
نياما نيز در ۵ اصل مهم، طريق برقراری اعتدال در كميت و كيفيت زندگی فردی را به ما می‌آموزد: «رعايت خلوص و پاكيزگی در سه بعد جسم، ذهن و روح. رضايت‌مندی در همه‌ی امور زندگی. سادگی و پرهيز از تجمل. مطالعه و خودشناسی. تسليم بودن به اراده‌ی خداوند و احترام به هستی.»

ياما و نياما مانند دو كفه‌ی ترازو ما را به سوی اعتدال هدايت می‌كنند.

🌱بازگشت به درون

اكنون از خود بپرسيم: «نقطه‌ی اعتدال در زندگی امروزم كجاست؟ سنگ ترازوی من برای رسيدن به تعادل و آرامش چيست؟» چه نيكوست اگر به بازبينی عملكردمان در امور روزانه بپردازيم و تصحيح افكار را در اولويت قرار دهيم. منشا تمام تصميم‌های انسان، فكر و انديشه‌ی اوست. هرگاه فكر آزاد و رها گردد، انديشه در راه اعتدال می‌پويد و رفتار انسان تعديل می‌شود.
تعادل همانند ترازو است. آميخته به عدالت. می‌توان لحظه‌ها را به دستان او سپرد. تعادل امنيت است. آرامش است. عدالت در ناخودآگاه ما جريان دارد. دستيابی به اعتدال نيازمند آن است كه خود به سوی جزای زندگی برويم. غبار ناپايداری را بزدائیم. هنگام بازگشت، به شاهين ترازوی درون آگاه باشيم. دوباره به زندگی سلام كنيم. تعادل يعنی سلام گفتن به زندگی. يعنی تسليم در برابر همه‌ی زندگی.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *